یکی از آداب و رسوم ماه محرم در ایران، نذری دادن است و هر شهری در ایران، یک غذای مخصوص نذری دارد که در دهه عزاداری محرم توزیع میشود.
ادامه مطلب
دومین عامل فروپاشی حکومت ها این است که حاکمان، انسان های فرومایه، کم دانش و سفله را که تنها هنرشان چاپلوسی، عرض ارادت و اظهار وفاداری است، دور خود جمع کنند و امور ملک و ملت را به ایشان واگذارند و اهل علم و اندیشه را از خود برانند و سرکوب و منکوب شان گردانند.
ادامه مطلب
19 خرداد یادآور سخنرانی دکتر محمد مصئق دردیوان داوری لاهه است. نطقی که در آن مصدق در برابر 13 قاضی تصریح میکند چارهای جز ملی شدن نفت باقی نمانده
ادامه مطلب
برخی خوانندگان ذیل یادداشت «سوم شهریور 20/ وقتی همه خواب بودند» دربارۀ این موضوع پرسیدهاند که آیا عدد 68 میلیون ریال موجودی حساب بانکی رضاشاه هنگام ترک ایران که در کتاب دکتر عباس میلانی (نگاهی به شاه) هم آمده درست است یا نه؟ یادداشت حاضر در این باره است با استناد به تحقیقات مستند یک تاریخپژوه.
ادامه مطلب
روسها در جریان تجاوز به تبریز و سرکوب شدید مخالفان استبداد، دو فرزند 18 و 16 ساله او را اعدام کردند. اما آن تجاوز همه جنایت های روسیه در تبریز نیست. اصلاً نام تبریز با جنایت های روسیه گره خورده است. نام تبریز یادآور مظلومیت و مقاومت است.
ادامه مطلب
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
ازحریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا داردحسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محملها رود منزل به منزلباشتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدادارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا داردحسین
بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین
🌴🥀❣️🥀❣️🥀❣️
خاطره ای از دکتر زرین کوب :
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین و سنگین و باوقار .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده ، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه ، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و.کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند
التماس دعا🙏🌺
یوم التوپ؛ روزی که مجلس را به توپ بستند/ سر روزنامهنگار بالای دار/ یادآر زِ شمع مرده یادآر...
از این روز به عنوان «یوم التوپ» هم یاد میکنند که آشکار است به لحاظ دستوری درست نیست اما نه محمد علی شاه و نه مشروطه خواهان به دستور زبان نمیاندیشیدند به دستوری می اندیشیدند که آرمان مشروطه را میخواست بر باد دهد.
ادامه مطلب
معرفةالامام یکی از راههای افزایش محبت و سرچشمه فهم و درک معارف دینی است. در طول تاریخ علما و محدثان شیعی از هر فرصتی استفاده کردند تا با نقل فضائل اهلبیت پیامبر، مسلمین و به طور کل، بشریت را با منابع اصلی شناخت و معرفت آشنا کنند.
اگر اولین آثار شیعیان را تا کنون ورق بزنیم خواهیم دید که بابها و فصلهای گوناگونی حدیث در بیان عظمت و فضیلت حضرات معصوم و لزوم تمسک و توجه به آنان است. در این بین طبیعی است که شیعیان نسبت به بزرگان مذهب خود چنین حساسیتی داشته باشند و برای معرفی آنان دست به تلاش گستردهای بزنند؛ اما با نظر به آثار سایر مسلمانان و پیروان دیگر مذاهب خواهیم دید حقیقت آنقدر درخشنده و تابناک بوده است که گذشتن از آن سخت و دشوار خواهد بود.
برای همین است که با نگاهی گذرا به کتب روایی اهل تسنن خواهیم دید که بزرگان این مذاهب و نحله فکری در مواضع بسیاری با نقل احادیث و گزارشات تاریخی شأن و منزلت خاندان پیامبر را متذکر شدند. در این راستا احادیث بسیاری را علمای اهل سنت در مقام و فضیلت امام حسن مجتبی نقل کردند، به طوری که شاید نظیر چنین گزارشات تاریخی را در آثار علمای شیعه نمیتوانیم بیابیم. در ادامه سعی داریم چهره امام حسن و جایگاه این سبط الرسول را در کتب اهل سنت را بازگو کنیم تا به این شکل به مدد آن حضرت معرفتمان افزایش پیدا کند.
تشابه به رسول الله
محدثین شیعه و اهل سنت بارها به تشابه امام حسن مجتبی (ع) به رسول خدا (ص) اذعان کردهاند و در منابع معتبر خود به این موضوع اشاره داشتند. تشابه امام مجتبی (علیهالسلام) به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در تمام صفات به اندازهای برای مسلمانان آشنا بود که با دیدن حضرت، مردم به یاد رسول الله (ص) میافتادند. ابوبکر بزاز یکی از علمای مشهور اهل سنت است که در کتابش به این نکته اشاره میکند و مینویسد: «بهی غلام زبیر نقل میکند که روزی عبدالله بن زبیر بر ما وارد شد و ما دسته جمع، شبیهترین شخص از اهل بیت (ع) به رسول خدا (ص) را به یاد میآوردیم. در این هنگام عبدالله بن زبیر گفت: من شما را آگاه میکنم که شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) حسن بن علی (ع) است( ابوبکر بزاز، الفوائد الشهیر، ج ۱، ص ۳۷۷، رقم ۴۰۲، دار ابن الجوزی - السعودیة / الریاض، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه).»
شدت علاقه رسولالله به امام حسن
فرزندان فاطمه (س) برترین مخلوقات خدای رحمان در عالم هستی هستند. شدت محبت رسول خدا (ص) به امام حسن و امام حسین (ع) بر همگان مشخص بوده و هست. بخاری محدث مشهور اهل سنت در کتاب خود به نقل از براء مینویسد: «روزی پیامبر را دیدم که حسن بن علی (ص) را بر روی شانههایش نشانده بود و در این حال میفرمود: پروردگارا! من او را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار(بخاری، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۶، رقم ۳۷۴۹، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ ه ق) .»
دوستی و محبت رسول خدا (ص) تنها به دوست داشتن امام مجتبی (علیهالسلام) خلاصه نمیشود و پیامبر رحمت، هر آن کس که سبط اکبر را دوست داشته و مطیع و شیعهاش باشد را نیز دوست دارد. ابن ماجه قزوینی یکی دیگر از علمای مشهور اهل سنت در کتاب سنن، به دعای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در حق دوستداران امام مجتبی (ع) اشاره میکند و مینویسد: «خدایا! من او را دوست دارم؛ پس او را دوست بدار و عاشقان او را دوست بدار(ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۵۱، بشار عواد معروف، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۸ ه ق) .» شدت و علاقه رسول خدا (ص) به امام مجتبی (ع) را میتوان در این سخن حضرت مشاهده کرد. آنجا که از نوردیدگانشان به گل خوشبو یاد میکنند. قرطبی عالم سرشناس اهل سنت در کتاب الاستیعاب از بیان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مینویسد: «حسن، گل خوشبوی من از دنیا است(قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۱، ص ۳۸۵، دار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ه ق.).»
عظمت امام حسن به قلم سنیمذهبان
ابن کثیر دمشقی، تاریخ نگار برجسته سنی مذهب به سندش از جابربن عبداللَّه نقل کرد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ». هر کس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت نظر کند باید به حسن بن علی نظر نماید.
ذهبى، سیره نویس معروف تاریخ اسلام مى نویسد: «الحسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، الامام، السید، ریحانة رسول الله(صلى الله علیه وآله) وسبطه، وسیّد شباب اهل الجنّة، ابو محمّد القرشى الهاشمى المدنى الشهید. وقد کان هذا الامام سیّداً، وسیماً، جمیلا، عاقلا، رزیناً، جواداً، ممدوحاً، خیّراً، دیّناً، ورعاً، محتشماً، کبیرالشأن»حسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، امام، سیّد، دسته گل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و سبط او، و آقاى جوانان بهشت، ابومحمّد، قرشى، هاشمى، مدنى و شهید است. این امام، بزرگوارى بود تنومند، اهل خیر، بسیار دیندار، با ورع، داراى حشمت و جاه، و شأنى بزرگ .
ابن حجر هیتمى نیز مى نویسد: «کان الحسن ـ (رضی الله عنه) ـ سیّداً کریماً حلیماً زاهداً ذا سکینة ووقار وحشمة، جواداً ممدوحاً» حسن ـ (رضی الله عنه) ـ آقایى کریم، بردبار، زاهد، داراى سکینه و وقار و حشمت، اهل جود و مورد مدح و ستایش بود..
در زادروز دخت گرامی پیامبر مکرم اسلام جا دارد به یکی از القاب مهم و کمتر شنیده شده حضرت فاطمه سلاماللهعلیها اشاره شود: "الحُرَّه" به معنای آزاده یعنی یک زن آزاد. عرب به زن کنیز "امَة" و زن آزاد را "حُرَة" میگوید.
روشن است که حُرّه بودن حضرت زهرا نه از این جهت، بلکه و حتی فراسوی مرز جنسیّت، زنانگی و مردانگی و به معنای انسان آزادِ صاحب اختیار و تصمیم گیرنده و برخوردار از آزادی الهی و به عنوان الگویی «انسانی» است.
چنین انسانی کنیز، برده و فرمانبر نیست. فرمانده است! چنین انسانی از قید شهوات و هوسها و مظاهر فریبنده دنیا که آدمی را از مدار انسانیت خارج میکنند آزاد است و هرگز اسیر دنیا و اسیر هوسها و شهوات نفسانی نمیگردد.
انسانی که الگویی چون "فاطمه" دارد نه فقط در ظاهر "عبد" و "امه" و کنیز و برده نیست، که در واقع هم آزاد است و آزاده! نه از کسی جاهلانه و کورکورانه و بر اساس هوس تبعیت میکند و نه تابع شهوات و امیال نفسانی و نه اسیر مال و مقام دنیایی میشود.
مردان و زنان آزاد و آزاده تاریخ، هرگز به دام "زر و زور و تزویرِ" زورمداران هزار چهره هزار رنگ نیفتادند و تابع آنها نشدند. بر این اساس یک زن مسلمان یک زن آزاده است، خردمند است، مدیر و مدبر و با هوش است، پاک و مطهر است و رها از تعلقات.
زن آزاده به دلیل فهم بلند و نگاه نافذ و حضور و وجودی قدرتمند که دارد همچون مقتدایش فاطمه مربی آزادگی میشود و نسل آزاده ای را به بار میآورد که در برابر حماقتها و جهالتها، دین فروشیها، مردم فروشیها و بیعدالتیها قد علم کرده و مبارزه میکند و خون میدهد.
جالب توجه اینکه هم امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت فاطمه را "ایتهاالحُرَة" (ای زن آزاده) لقب دادهاند و هم آن بانوی بزرگ خود را "حُرّة" خوانده و به همسرشان عرض کردهاند:" البیت بیتک و الحرة زوجتک"... ( خانه خانه شما است و حرة -فاطمه- همسر شما است).
این خطاب از یکسو عظمت و منزلت آن حضرت را در نزد امام علی علیهالسلام حکایت میکند و از سوی دیگر سعی دارد جامعه بشری را در شناخت و الگوگیری از این شخصیت بزرگ و از این مقام و منزلت آگاه سازد!
آری برترین موجود خلقت حُرّة بود؛ زیرا فقط "بنده خدا" بود. مصداق بارز کلام بلند مولایمان علی علیه السلام بود که: " لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً... (بنده کسی نباش چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است).
24 آبان به عنوان روز کتابخوانی نامگذاری شده است. سراغ 11 استاد تاریخ رفتهایم تا هر یک برای مخاطبان عصر ایران 5 کتاب خواندنی را معرفی کنند
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
با اینکه روزهداری تاثیرات مثبت روحی، معنوی و جسمی فراوانی دارد، اما بیشک رعایت نکردن اصول تغذیه نهتنها فایدهای برای سلامت بدن ندارد بلکه به شدت میتواند خطرناک باشد. به همین دلیل در چندسال گذشته پزشکان و متخصصان تغذیه به بحث تغذیه ایام ماهرمضان تأکید زیادی دارند. به اعتقاد کارشناسان تغذیه، روزهداران با پیروی از اصول علمی و درعینحال ساده تغذیه در ماه رمضان میتوانند به اهداف سلامتی چون افزایش سوختوساز چربیها، کاهش وزن در افراد چاق، کاهش فشارخون، درمان بیماریهای دستگاه گوارش، کاهش کلسترول خون و ورم مفاصل، ترک سیگار و حتی بهبود سلامتروان دست یابند.
ادامه مطلب
.: Weblog Themes By Pichak :.