با سلام و وقت بخیر دوستان گلم قضاوت عالی ترین مرحله فکر یک انسان است و هر روز و در هر لجظه ما انسانها به قضاوت می نشینیم مثلا دکتری که با توچه به دانش و تجربه اش به تشخیص بیماری و سپس تجویز دارو و یا هر روش درمانی می پردازد در واقع به قضاوت نشسته است همینطور مکانیکی که به تشخیص عیب و سپس تعویض و یا تعمیر می نشیند هم در واقع به قضاوت می نشیند و همینطور هر انسانی در هر شغلی و جایگاهی اینگونه است طبیعی است که هرچقدر دانش وتجربه و هوش یک انسان بالاتر باشد قضاوت درست تر انجام می دهد ولی در کنار اینها احساسات و نگرشهای درونی هم تاثیر می گذارد مثلا انسانی که حسود است یا کینه دارد و یا کسی را دوست می دارد و...در قضاوت دچار اشتباهات گاه بزرگ میشود و چه بسا حقی ناحق و ناحقی حق می گردد یکی از وظیفه های مهم نظام آموزشی پرورش تفکر منطقی در فراگیران است و این با ترتیب دادن یک زندگی جمعی و گروهی در کنار آموزشهای تئوریک ممکن میشود و متاسفانه در کشور ما کارهای گروهی در نظام آموزشی مان کم رنگ است یکی از قضاوتهای غلط که معمولا می بینیم این هست که کار غلطی را اگر کسی انجام دهد که ما هیچ احساسی نسبت به او نداریم غلط می دانیم ولی اگر دوست یا فرزند یا عزیزی از ما انجام دهد نه تنها بد نمی دانیم بلکه شاید به توجیه نشسته و گاه حتی به تعریف بنشینیم و گاه از بغض فرد الف رفتارهای زشت فرد ب که با الف دشمن است را توجیه کرده و قبول می کنیم عین آن ضرب المثلی که می گوید از بغض علی (ع) به معاویه پناه می برد و باید مواظب اینگونه سقوط ها باشیم که گاه ما را از انسانیت مان دور می کند و این را باید اصل اساسی زندگی مان قرار دهیم که رفتارها و عملکردها را بر اساس اصول انسانی و اخلاقی به قضاوت بنشینیم ونه بر اساس علائق و دشمنی با افراد و گروهها و قومیت ها و ملیتها و...



تاريخ : یکشنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۳ | 9:10 | نویسنده : Behnam M |

سلام دوستان گلم مدتهاست که باهم درد دلی نداشتیم و اینک شاید مناسب باشد مطالبی بنویسم

جان دیوئی فیلسوف آمریکایی و صاحب نظر در امر تعلیم و تربیت هدف نظام آموزشی را ایجاد تفکر منطقی در فراگیران می داند و در جایی دیگر هدف نظام آموزشی را ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار و عمل فراگیران می داند کاملا روشن است که نظام آموزشی ما از آموزش وپرورش و آموزش عالی از این دو هدف کاملا دور هستند نسل جوان ما که اغلب تحصیلات دانشگاهی دارند و یا حداقل از طریق فضای مجازی و اپلکیشن های اجتماعی در تعامل با هم و کسب اطلاعات از اینترنت هستند متاسفانه به نظر من نمره کمتر از 5 می گیرند اگر از اعتیاد نگوییم کشیدن سیگار آمار بالا و رو به رشدی دارد و همینطور بسیار خودخواه و عصبی و ستیزه جو هستند و رانندگی افتضاحی از خود نشان می دهند البته با این توجیه که دست فرمان خوبی دارند در حالی که در پشت فرمان رفتارهای واقعی خود را که قانون گریزی و خودخواهی افراطی و عدم محبت و احترام به دیگر انسانها را به خوبی به تصویر می کشند البته پر واضح است که منظور ما نه همه جوانان بلکه قشر زیاد و قابل توجه آنها است و در بین این عزیزان انسانهای بزرگوار و اندیشمند و دارای سجایای عالی انسانی هم کم نیستند در مورد طرز تفکر منطقی در نوشتاری دیگر مزاحم خواهم بود و اگر کمی قلمم تندی داشت طلب عفو می کنم شاید برداشتم درست نباشد ولی احساس و برداشتم را آنگونه که هست صادقانه مطرح کردم ایام بکام و عزتتان زیاد



تاريخ : جمعه سیزدهم مهر ۱۴۰۳ | 13:10 | نویسنده : Behnam M |
سلام

مهمترین مشکل جامعه چیست؟

راه حل بنظرتان چیست؟

دوستان گلم اگر سوالات فوق در یک جمع 50 نفره مطرح شود مطمئنا با 50 جواب مختلف و همینطور راه حلهای متفاوت و گاه متضاد مواجه خواهیم شد در اینکه تفاوت دیدگاه و داشتن نگرشهای مختلف لازمه پیشرفت یک جامعه است تردیدی نیست ولی نرسیدن به تفاهم پایدار قطعا قابل قبول نمی باشد بنظرم همین تنوع و تضاد جوابها خود بیانگر مشکل است ما معمولا کم مطالعه می کنیم و از طرف دیگر در عین نادانی خود را دانا می دانیم همینطور زیاد صحبت می کنیم و کمتر تفکر می نماییم و البته صحبتهایمان بیشتر برای گذران عمر و سرگرمی است و هدف رسیدن به نتیجه نیست البته اغلب زیبا صحبت می کنیم ولی متاسفانه عملگرا نیستیم در سالهای گذشته چه سمینارهای مختلف و پرخرج داشتیم ولی شاید یک صدم مطالب طرح شده به عمل منتج نشده است در سطح عامه در همین فضای مجازی چه مطالب زیبایی که فوروارد میشود و بسیار دیده شده که دو مطلب یکسان بدون فاصله توسط دو فرد مختلف در گروه قرار می گیرد و این نشان می دهد که ما همچو فروشندگان بازار مکاره فقط کالای خود را می فروشیم و به دیگران توجهی نداریم هنوز یاد نگرفته ایم که خوب گوش دهیم با دقت نگاه کنیم و با سماجت مطالعه و تحقیق و تفکر کنیم و با ایمان عمل نماییم و با پشتکار تا آخر راه و رسیدن به هدف بایستیم    بدرود



تاريخ : جمعه یازدهم خرداد ۱۳۹۷ | 22:10 | نویسنده : Behnam M |
این چند نفر را از نظر بگذرانید؛ آیا برایتان آشنا نیستند؟

- پزشک متخصصی که بیماران خود را همچون طعمه ای در نظر می گیرد و می خواهد تا آنجا که برایش مقدور است جیب هایشان را بتکاند...


- کارگری که از صبح اول وقت، سعی در اتلاف وقت داشته تا انرژی کمتری مصرف نماید و به عصر نرسیده تماما چشمش به آفتاب است که کی غروب می کند و کارش به اتمام می رسد...


- کارفرمایی که نگاهی غیر انسانی به زیردستانش دارد و سعی می کند استثمارشان کند و از حق شان بزند... 


- مهندسی که با امضاهای پولکیِ خود، سازه های ناامن تحویل مردم می دهد...


- کارمندی که محل کار خود را با محل استراحت اش اشتباه گرفته و کارش شده است مردم را سر دواندن و " امروز برو فردا بیا " کردن...


- مدیری که تخصص مدیریت ندارد و صرفا بر باند بازی و رانت بر این جایگاه نشسته... 


- خودرو سازی که با اینکه می داند خودرو هایش به لحاظ کیفیت و ایمنی در سطح بسیار پایینی هستند اما باز خودروی بی کیفیت به قیمت گزاف تحویل مردم داده و باعث مرگ و میر و نقص عضو افراد جامعه می شود... 


- راننده ای که با این که می داند خودرویش بی کیفیت است و جاده ها ناایمن، اما باز تمام تخلفات ممکن را انجام داده و با سرعتی حرکت می کند که انگار با هواپیما مسابقه می دهد... 


- مغازه داری که کم فروشی کرده و اجناس بی کیفیت با قیمت نامتناسب تحویل مردم می دهد...


- والدینی که حتی نمی دانند با کودک و نوجوان خود چگونه صحبت کنند...


- کارخانه داری که مواد اولیه ی بی کیفیت را در محصولاتش به کار برده و باعث اتلاف پول مردمی می شود که با بدبختی و هزار زحمت خرج خود و خانواده شان را بدست می آورند...


- و...


این ها نشانه چه هستند؟ می توان دلایل مختلفی را قطار کرد، از ضعف نظارت گفت، از خلأهای قانونی سخن به میان آورد، اوضاع اقتصادی را بهانه کرد، فقر اخلاقیات را مطرح نمود و ... ؛ همه این ها و دهها دلیل دیگر درست اند ولی اگر بخواهیم ام المشکلات را بیابیم، باید سراغ جایی برویم که همه  این آدم های مشکل دار در آن تربیت روحی، فکری و روانی شده اند: نظام تعلیم و تربیت.


وجود میلیون ها شهروند مانند آنهایی که در این چند بند گفتیم،  نشان می دهد و فریاد می زند که راه تعلیم و تربیتِ جامعه، این نبوده است که تابحال به خورد جامعه داده شده است. ما آدرس تعلیم و تربیت را اشتباه آمده ایم و لازم است یک انقلاب فراگیر در عرصه تعلیم اتفاق بیفتد تا زیرساخت های فکری و رویکردی نسل جدید، به شیوه ای علمی تر و انسانی تر شکل بگیرد. 
شگفت است که سال هاست راه غلطی را پیش می رویم و به مقصد نمی رسیم و از همان ناکجاآبادی که بدان رسیده ایم، بقیه را نیز فرا می خوانیم که راه همین است که ما رفتیم، شما هم بیایید! این بزرگ ترین ظلم ما پدرها و مادرها بر فرزندان مان است؛ ما هر چند کودک آزاری را زشت و غیر انسانی می دانیم ولی در کمال تعجب،در حق همه کودکان این سرزمین مرتکب نسل آزاری هستیم.
تحول بنیادین و انقلابی در آموزش و پرورش، تنها راه نجات فرزندان ما و ایران ماست.

 



تاريخ : پنجشنبه سوم خرداد ۱۳۹۷ | 12:11 | نویسنده : Behnam M |
سلام

چند روزی است که فیض درک ماه خدا را داریم ماهی که فیوضات معنوی و جسمانی زیادی دارد پیامبر مکرم که درود پاکان بر ایشان و خاندان بزرگوارشان باد میفرماید : روزه بگیرید تا سلامت بمانید 

و دکتر کارل میگوید انسان با دندانهای خود گورش را میکند

اکنون در اکثر خانواده ها حداقل یک بیماروجود دارد اعم از فشار خون-دیابت –یکی از انواع سرطان و سکته- بیماریهای قلبی و عروقی –آسم –پوکی استخوان و.....و اغلب بیمارستانها پر از بیماران و همینطور کلنیکها و مطب آقایان پزشکان اغلب پر از درد مندان است

راستی روزه که میتواند درمان کننده بسیار قوی و موثری باشد چرا در ما بی اثر و یا کم اثر میباشد می دانیم که در آمریکا و آلمان و ... کلنیکهای معتبر وجود دارد که بیماران سخت و لاعلاج را تنها با روزه آنهم روزه های طویل درمان میکنند روزه هایی که از حداقل 3 روز شروع میشود و گاه تا 70 روز هم دیده شده بطوریکه در مدت روزه بیمار چیزی جز آب نمیخورد

در کلام رسول گرامی تردید نیست ولی در چگونگی روزه و افطار ما بسیلر جای تردید است موقعی که افطار می کنیم ایا از افطار معصومین تبعیت می کنیم قطعا نه چرا که بسیاری در وعده افطار به اندازه دو وعده شاید هم بیشتر میخورند و چقدر مایعات مینوشند آنهم همراه با غذا و یا بنده افرادی را دیده ام که در افطار نزدیک نیم کیلو زولبیا و بامیه که قطعا مفید نیست میل میکنند و.... راه حل چیست فقط اینکه روزه بگیریم برای خدا و افطار کنیم باز برای خدا و چون رسول خداکه گاه افطارشان لیوان شیری بیش نبود و.......

کمی مطالعه کنیم و بیندیشیم و پیامبرمان را الگوی واقعی خود قرار دهیم



تاريخ : یکشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۷ | 16:48 | نویسنده : Behnam M |
سلام دوستان

***ما ایرانیان از قدیم از گوش فریب زیادی خورده ایم کافی است یک آدم حراف که به اصول سفسطه کمی آگاه باشد در جمعی بنشیند و به زیبایی و رسایی ظاهری سخن بگوید قطعا عده زیادی خریدار سخن او خواهد بود و احتمالا عده ای طرفدار دو آتشه پیدا خواهد کرد

***در جمعی اگر بنشینید از پراکندگی افکار تعجب می کنید به قول بزرگی در اغلب کشورها یک کلاه ملی وجود دارد و اغلب مردان آن کشور از آن کلاه استفاده میکنند ولی در زمستان اگر نگاه کنیم در کشورمان هر کسی یک نوع کلاه گذاشته و تقریبا کلاه ملی و هماهنگ وجود ندارد آن بزرگ میگفت به اندازه و حتی بیش از تنوع کلاه در این کشور توع افکار وجود دارد و گاه به تضاد افکار می رسیم

***قانون راهنمایی و رانندگی قانونی جهانی است که حاصل علم و تجربه بشر است شاید پشت هر کلمه این قانون تجربه اندوهباری از تصادفات منجر به فوت یا نقص عضو باشد ولی عجبا که ما ملت ایران این قانون را در عمل قبول نداریم در حالی که از پایبندی اروپائیان به قانون میتوانیم ساعتها سخنرانی کنیم و یا حتی کتاب بنویسیم

***زمانی بر دیوارها می نوشتند شهر ما خانه ماست چه تعریفهایی از تمیزی شهرهای آنور آب شنیده ایم و احتمالا در آن کشورها برای ریختن ته سیگار یا آشغالی جریمه شده ایم ولی عجبا که به راحتی آشغال را از پنجره ماشین به خیابان پرت می کنیم یا بعد از 13 فروردین اگر به طبیعت نگاه کنیم گویا لشگریان مغول حمله ور شده اند که اینهمه باعث خرابی شده اند تعجبی ندارد که کشاورزان و باغداران از دیدن مردم حتی برای یک روز خوشحال نمیشوند و دل نگران میگردند

***راستی ریشه مشکل کجاست ؟    بنظر حقیر مشکل در آموزش و پرورش و تربیت ما ایرانیان از درون خانواده تا مدرسه و دانشگاه و اداره و کارخانجات و ...است مثلا زمانی که کودک آشغال می ریزد و مادر جمع میکند و بعد که دانش آموز میشود و آشغال می ریزد و خدمتگزار مدرسه جمع میکند و این فرد حداقل 18 سالش شده و شخصیتش شکل گرفته اکنون چگونه میتواند شخصیت تنبل و راحت طلب خود را به آسانی تغییر دهد و شهر را خانه خود بداند

***راستی ژاپنی ها با آن پیشرفت مادی چرا نظافت مدارسشان را به خدمتگزاران و روباتها نمی دهند؟

***معلمان در مدارس دانش آموزان را چون ضبط صوت و طوطییان سخنگو بار می آورند و آن دانش آموزی زرنگ است و نمره بالا می گیرد که هنوز سوال معلم تمام نشده جواب را بی کم و کاست بگوید تفکر در این سیستم آموزشی چه جایگاهی دارد ؟ آیا انتظار داشتن شهروندانی متفکر و خلاق که محصول اینگونه مدرسه ها و معلمان است میتواند صحیح باشد

***در مدارسمان شیوه کار اغلب تدریس یک طرفه توسط معلمان آنهم به روش سخنرانی است کار گروهی و گروههای تحقیق و پژوهش تقریبا جایگاهی در نظام آموزشی ما ندارد حجم کتابها آنقدر زیاد است که اتمام آن در یکسال تحصیلی تقریبا ناممکن است و معلمان چنان سریع درس میدهند که گاهی خود نیز نمی فهمند چه میگویند چه رسد به دانش آموز بدبخت که آنها را درک نمیکند و روی این روال است که همه چیز میخوانددولی هیچ چیزی نمی فهمند و روی تلاش خستگی آور و بی نتیجه از معلم و کتاب و مدرسه متنفر میشوند و عجیب نیست که از قوانین راهنمایی و رانندگی هم بدشان بیاید

***و این رشته سر دراز دارد و نباید باعث ناراحتی خواننده محترم مطلب شد فعلا به درود



تاريخ : جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۷ | 21:16 | نویسنده : Behnam M |
دوستان عزیز تمامی انسانها دارای عقل فطری هستند و این عقل در انسانهای امروزی همانقدر وجود دارد که در انسانهای 1000 سال پیش و در انسانهای 1000 سال بعد همینطور این عقل در انسان بیسواد همانقدر است که در یک انسان با سواد و تحصیلکرده مثلا این عقل حکم می کند که یک انسان در یک لحظه نمیتواند در دو محل جدا باشد و یا آب ظرف بزرگ نمیتواند در ظرف کوچک جا بگیرد و در اهمیت عقل فطری همین بس که خداوند منان در قرآن حکیم شناخت خداوند را و بعبارتی دینداری راستین را فطری بیان میفرماید طبیعی است که انسانها در اثر تحصیل دانش و کسب تجربه و مشورت عقلشان را رشد می دهند در زمان قدیم و حتی امروزه انسانهایی که مسافرت زیاد میکردند پخته تر و بعبارتی عاقل تر بودند مولوی عقل انسان را شبیه چراغ میداند که باعث روشن شدن ظلمات جهل میگردد و میفرماید که در اثر مشورت مثل آنستکه چراغها بیشتر میگردند و لاجرم فضای بیشتری را روشن میکنند راستی در عصر کنونی با توجه به تنوع علوم و تخصصی تر شدن رشته های مختلف گریزی از مشورت نیست و عقل فطری اهمیت مشورت را تایید می کند انسان در عین داشتن اعتماد بنفس و کسب دانش و مهارتهای لازم گریزی از مشورت ندارد و تنها انسانهای نادان که بر جهل خویش نیز اطلاعی ندارند خود را بی نیاز از دانش دیگران می یابند البته غرور هم گاهی باعث پرهیز انسان از مشورت میگردد همان غروری که باعث استبداد روحی میشود کلید علم و راه نجات گفتگو و اندیشه ورزی است پس به گسترش فرهنگ دیالوگ و نقادی کمک کنیم اینک که فضای مجازی و گروههای مختلف در پیام رسانها وجود دارد عوض فوروارد مطالب دیگران که شاید اگر عمیق تر نگاه کنیم با آن موافق نباشیم از هم بپرسم و افکار یکدیگر را به چالش بکشیم خصوصا در گروههای بزرگ که همدیگر را گاه نمی شناسیم و با هم تعارف نداریم با رعایت ادب میتوانیم افکارمان را بیان و افکار دیگران را تجزیه و تحلیل کنیم و بدین سان به رشد خود و جامعه کمک کنیم  موفق باشید



تاريخ : دوشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ | 20:23 | نویسنده : Behnam M |
امروز دوازدهم اردیبهشت روز معلم است و البته مصادف با شهادت استاد فرزانه مطهری (ره) که عمری را در اعتلای جامعه کوشید و صد البته کتابهایش باقیات الصالحاتی است که راه ایشان را هنوز تداوم میبخشد ولی ذکر نکاتی ضروری می نماید:

1-روز جهانی معلم را داریم و چه بهتر بود که روز معلم ایران نیز هماهنگ با جهان باشد

2-هر چند شهادت مقام بزرگی است که خداوند منان روزی هر کسی نمی نماید و انسانهای خالص به این فیض عظیم نایل میگردند و هرچند که شهادت برای شهید آغاز زندگی والای دوباره است که در نزد پروردگارشان روزی میخورند ولی ایکاش روز تولد استاد روز معلم نامگذاری میشد که یادآور زندگی و شادی و حرکت سازی باشد

3-تا زمانیکه معیشت معلمان کمتر از حداقلها باشد کرامت و پاسداشت معلم و بیان سخنان زیبا بیفایده خواهد بود زمانیکه معلمی با مدرک لیسانس پس از 30 سال خدمت و بازنشسته شدن حقوقی معادل یک کارگر شهرداری بازنشسته که شاید سواد ابتدایی هم نداشته و کارش مامور پارک بوده دریافت میکند صحبت از ارزش مقام معلمی شوخی بیش نیست

4-جوامع را انسانها می سازند و نیروی انسانی متخصص و عاشق کشور در مدارس و دانشگاهها تربیت میشوند و معلم با جیب خالی و فکر مغشوش و با شرمندگی پیش خانواده مجبور به داشتن شغل دیگر میگردد و نمیتواند تمام انرژی خود را مصروف دانش آموزانش کند و خروجی نظام آموزشی آن میشود که شاهدیم

5-اگر بخواهیم جامعه را از مدار بسته و معیوب عدم پیشرفت برهانیم چاره ای نداریم جز اینکه به نظام آموزشی بها بدهیم سرمایه گذاری کرده و بهترین ها را برای شغل معلمی انتخاب کنیم و از نظام آموزشی خروجی مطلوب بخواهیم دیگر زمان آن نیست که فارغ التحصیل دانشگاهی پس از سالها درس خواندن نتواند انگلیسی صحبت کند یا نتواند بعد از سالها درس عربی قرآن بخواند یا ازنوشتن نامه اداری  عاجز بماند و ....پس باید به اصلاح مدارس و سیستم تعلیم و تربیت همت گماشت و اگر آن روز را شاهد باشیم بنده بعنوان یک شهروند روز معلم را تبریک خواهم گفت و الا اکنون تبریک جز سخن لغو نخواهد بود



تاريخ : چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ | 11:13 | نویسنده : Behnam M |

سلام بزرگواران

انسان موجودی اجتماعی است انسان حیوان ناطق است بعبارتی انسان موجودی هم اجتماعی و هم متفکر است  تفکر در بستر جامعه رشد می یابد و انسانهای دانا جامعه بهتری میسازند ولی برای رشد فکر باید اندیشه خود را گفت و اندیشه دیگران را شنید و سپس به سبک و سنگین کردن اندیشه ها نشست و بهترین فکر را انتخاب کرد و اینجاست که گفتگو و به زبان دیگر دیالوگ اهمیت می یابد پس تا میتوانیم در جمع دوستان و خانواده و فامیل با هم به گفتگو بنشینیم نسل جدید نسل تحصیلات دانشگاهی و نسل انفجار اطلاعات در سایه وجود انواع کتابها و اینترنت و... است اما دریغا که فضای مجازی باعث شده که در جمع دوستان و دیدارهای خانوادگی سر در گوشی باشیم و پیامهای مختلف رسیده مثل پیامهای تلگرامی را چک کنیم پیامهایی که اغلب نه کاری هستند و نه مهم که ندانستنش باعث ضرر و زیانمان شود و بدینسان گفتگو رنگ میبازد در نسل جدید طلاق زیاد شده و متاسفانه ما ایرانیان از خشن ترین ملتها شده ایم که نزاعهای متعدد خیابانی منجر به جرح و گاهی قتل شاهد آنست و این نیست فقط به این دلیل ساده که چون گفتگو نکرده ایم گفتگو و تعامل را از یاد برده ایم به ظاهر تحصیلات و مدارک دانشگاهی رشد داشته ولی متاسفانه اندیشه ها هم پای آن پیش نرفته فقط به همان دلیل ساده پس باید در جمع باشیم و گوشی ها را پشت در بگذاریم و با دیگران گفتگو کنیم بدون تعارف همدیگر را نقد کنیم حرف حق و منطقی را بپذیریم و یاد بگیریم با منطق و استدلال صحبت کنیم . یا حق



تاريخ : جمعه دهم فروردین ۱۳۹۷ | 23:4 | نویسنده : Behnam M |

سلام

در آغازین روزهای سال جدید هستیم و چند روز دیگر روز سیزده فروردین روز طبیعت است در چند سال گذشته به لطف فضای مجازی و خصوصا تلگرام و گروههای تلگرامی شاهد رشدباب گفتگو و آگاهی هستیم وازجمله باعکسهای  انباشت زباله در پایان روز طبیعت و چهره زشت آن بودیم خوشبختانه روز به روز وضعیت شهروندی و برخورد با محیط زیست در حال بهتر شدن است ولی جا دارد که به نکته ظریفی هم توجه کنیم و آن اندیشه در گفتارهایمان و تحلیل سخنان خود و دیگران است چه بسا که خیلی ها زیبا سخن میگویند ولی به دلیل نداشتن ایمان به حتی سخنان خود به آنها عمل نمی کنند مثلا من نوعی که با ده ها کیلو خوردنی به طبیعت میروم و ساعاتی را خوش میگذرانم میتوانم با کمتر از نصف وزن خوراکیهای برده شده زباله ها را بر گردانم کافی است کمی همت داشته باشیم  و همینطور کافی است بعضی باورهای غیر منطقی مثل رها کردن سبزی عیدی درآب جاری را رها کنیم کافی است بیاندیشیم و باز هم بیاندیشیم و با هم گفتگو کنیم با هم و با طبیعت مهربان باشیم



تاريخ : پنجشنبه نهم فروردین ۱۳۹۷ | 16:4 | نویسنده : Behnam M |