ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بعضی از این مسایل را می شود حتی یک روزه قیدشان را زد و برخی دیگر را باید کمی باهاشون دست و پنجه نرم کرد تا بتوان رهایشان کرد. اما در هر دو صورت بهتر است که لااقل این ۱۳ مورد را را بیخیالشان شوید.
۱- بیخیال زندگی ناسالم شوید
می دانید اصل و شرط اول موفقیت، سلامت خودتان است. اگر به سلامت خودتان نیندیشید یعنی اینکه بی خیال موفقیت شدید. خیلی سخت است که یکباره دست از یک سری تغذیه بردارید و یا تن پروری را کنار بگذارید و ورزش کنید. برای همین آسه آسه شروع کنید و به غذایی که می خورید اهمیت دهید و کمی هم فعالیت فیزیکی داشته باشید. تغذیه را به خصوص جدی بگیرید، در ایران ما غذای سالم کم پیدا می شود و حتی مواد غذایی آماده هم گاهی کاملا ناسالم هستند.
۲- اهداف کوتاه مدت داشتن را بی خیال شوید
این درست که به قول آقای جیمز باند شما تنها یک بار زندگی می کنید ولی همین یک بار هم اگر درست زندگی کنید به نظر کافیست. اینکه برای شش ماه بعد خود برنامه بریزید فی نفسه چیز بدی نیست ولی اینکه دایما تلاش هایتان برای هدف های کوتاه مدت باشد، خیلی روی مخ است. این هدف های کوتاه مدت به همراه خود عادت های کوتاه مدت هم می آورد که ذره ذره وجودمان را می خورد و خودمان نمی فهمیم. می دانید خیلی بین این دو جمله تفاوت است که : من ورزش میکنم تا امسال فلان شخص حاضر به معاشرت با من شود! یا من ورزش می کنم برای سلامت خودم. هر دو هدف دارند اما این کجا و آن کجا!
۳- دست از سر رویاهای کوچک بردارید
اینکه بخواهید در این دنیای پهناور، دست خالی بازی کنید و یا کوچک در برابرش ظاهر شوید؛ ضررش فقط و فقط به خودتان می رسد و بس. در این حالت تحلیل می روید و پیش چشم افرادی که با قدم های بزرگ خود دارند در زندگی پیش می روند آب می شوید. اگر فرصت های بزرگ زندگی را از دست بدهید و یا از ترس و استرس به آن ها وارد نشوید؛ در حقیقت رویای یک زندگی عالی و درخشان شدن پتانسیل ها و توانایی های خود را از دست داده اید. دنیا نمی ایستد و خیره شما را نگاه کند تا خودتان را برسانید، این شما هستید که باید بدون ترس از مسایل پا پیش بگذارید و با تمام موارد پیرامون آن کنار بیایید.
۴- دست از سر بهانه جویی بردارید
موضوع این نیست که با چه ورقی در بازی حکم بازی می کنید (البته طبعا شما بدون شرط بندی بازی میکنید، مگر نه؟) مهم اینست که چطور بازی کنید. مردم موفق می دانند که خودشان بابت زندگی شان باید جواب پس بدهند و گذشته و اشتباهاتش نه به دست تقدیر رخ داده و نه حکمتی در آن بوده؛ بلکه تنها و تنها تقصیر خودشان بوده.
همین که درک کنید که شما مسئول هرچه که اتفاق افتاده و می افتد و خواهد افتاد هستید، زندگی تان را جذاب تر می کند و بیشتر برای آن تلاش میکنید. در این حالت، بیشتر به یک فرد موفق نزدیک می شوید چرا که بهانه جویی و گردن این و آن انداختن مشکلات فقط و فقط جلوگیری از حرفه ای شدن و موفقیت شخصیت ما را در پی دارد و لاغیر! لب کلام آنکه خودتان بدهکار زندگیتان هستید نه کس دیگر
۵- دست از سر افکار بازسازی شده بردارید
رابرت گرین جامعهشناس می گوید که آینده در درستان فردی است که یاد میگیرد چطور مهارت هایش را در راه های خلاقانه به کار بگیرد و از ترکیب آن ها به غایت اعلای زندگی برسد. افرادی که تفکراتی غیرجدید دارند (به اصطلاح سیستماتیک فکر می کنند) تصور دارند که فقط و فقط از یک سری روش و الگوی خاص می شود به موفقیت رسید و باقی موارد به قعر زندگی خواهد رسید. اما خب راستش را بخواهید آنها اشتباه فکر می کنند.
افراد موفق این رازی را که الان با شما در میان میگذارم می دانند، آنها روزانه بر روی ایده ها و تفکرات خود فکر می کنند و دانش خود را بالاتر می برند و سپس با تغییراتی در آنها و انعظاف پذیری تفکری شان (یعنی اینکه نمی گویند حتما باید فلان جور موضوع پیش برود!) زندگی شان را می سازند. یادتان نرود که چیزی امروز هستید لزوما نباید همان چیزی باشد که فردا هستید.
۶- یک شبه ره صد ساله را طی کردن و این مزخرفات را از ذهن خود دور بیاندازید
یک شبه پیروز شدن و یک شبه ره صد ساله را طی کردن بیشتر شبیه به یک افسانه می ماند تا واقعیت. اکثر مردم موفق هر روز برای رسیدن به جایی که رسیده اند تلاش کرده اند و نتایج کار خودشان را بعد از مدت ها کار کرد به چشم دیدند نه اینکه یک شب بخوابند و صبح بیدار شوند. حتی آن دسته از باهوش های اقتصادی که بیت کوین خریدند و الان میلیونر شدند هم کم کم یک سالی صبر کردند تا بیت کوین به اینجا رسید!
از این حرفها بگذریم، باید توجه کنید که چیزی به نام یک شبه موفق شدن وجود ندارد، شما اسپایدرمن نیستید که یک عنکبوت بیاید و انگشتتان را بگزد و بعد قدرت مافوق انسانی دست پیدا کنید. در خلال آنکه آینده نگری می کنید، به همین امروزتان و کارهایی که همین الان انجام می دهیم هم فکر کنید و برای آنهم برنامه بچینید.
۷- ایده آلیسم بودن را کنار بگذارید
خوانندگان عزیز، بدانید و آگاه باشید که هیچ چیز بی نقص نیست! همه چیز بالاخره یک باگی در خودش دارد. از شکست هراس داشته باشید و بدانید که ممکن است در راه در کمینتان نشسته باشد. اگر بخواهید صبر کنید تا همه چیز راست و ریست شود و بعد بروید سراغش، از قافله عقب ماندید. شما خودتان را در جریان کار بیندازید، بعد به فکر درست کردن جز به جز آن باشید.
۸- دور هدف های چندگانه داشتن خط بکشید
چرچیل، سیاستمدار مشهور انگلیسی که دنیا را دور یک انگشتش می چرخاند میگوید: «اگر بخواهید سر راهتان به هر سگی که رسیدید یک تکه سنگ پرتاپ کنید، عمرا به مقصد برسید.»
مردم موفق هم در راستای همین صحبت آقای سیاستمدار اهداف زیادی انتخاب نمی کنند و بر روی دو سه هدف خاص تمرکز می کنند و عبارت «حالا بقیه اهداف را بگذار برای بعد» سرلوحه زندگی خود قرار می دهند. حالا این هدف هرچی می تواند باشد از اینکه روزی یک ساعت بروم باشگاه یا با فلانی در ارتباط باشم و….
۹- باور کنید شما لازم نیست همه چی را کنترل کنید!
فیلسوفان بزرگ یونان باستان مثلی دارند که در آن می فرمایند: بعضی چیزها از ماست که برماست و برخی چیزها هم برما نیست و طبیعتا از ما نیست. تفاوت این دو چیز ذکر شده در فرمایشات این عزیزان یک دنیاست! لازم نیست که فکر کنید در طی یک فرایند که در ذهن خود نقشه آن را به تصویر کشیدید، این شما هستید که باید همه چیز را کنترل کنید و در همه جا تصمیم گیری کنید.
مدیران بزرگ برندها و غولهای بازار هم اینجوری نیستند و کلی معاون و زیردست دارند که بسیاری از انتخاب هایشان بدون هماهنگی با بالادستی صورت می گیرد(بله میدانم این تفکر در ایرانمان کمی نامانوس است) بروید سراغ مسایلی که می توانید کنترل کنید و روی آن احاطه دارید و همان فرمان را بروید جلو. اینگونه زودتر از جاده موفقیت عبور می کنید و سریع تر به جایی که میخواهید می رسید.
۱۰- از جواب مثبت دادن به خرده کارهایی که هیچ ربطی به هدف شما ندارند هم دست بکشید
رودربایستی را کنار بگذارید و به همه چیز بله نگویید. قدرت نه گفتن را بیاموزید و وقتی می بینید ماموریت یا مرحله ای به شما محول شده که اصلا ربطی به اهداف زندگیتان ندارد آن را رها کنید. ولو این کار از سمت دوست و خانواده و نزدیکان شما به شما داده شده باشد. دنیا صبر نمی کند تا شما فامیل بازی کنید و بعد کاپ جهانی موفقیت را به شما بدهد. میگویید انسانیت چه می شود پس؟ می توانید کمکشان کنید و راهنمای راهشان باشید ولی نه اینکه کار و زندگی خود را بر روی مشکل آنها بگذارید.
البته در برخی موارد همان کمک جزیی هم را باید چشم پوشی کنید و در حقیقت به اصطلاح مدیریتی، کمی قربانی در راه موفقیت خود بدهید. اولش شاید کمی سخت باشد و با خود فکر کنید که کاش این کار را نمی کردید، ولی باور بفرمایید که به بعدش می ارزد.
۱۱- از افراد واگیر دار حذر کنید!
افراد واگیردار در حقیقت آدمهایی سمی هستند که چیزی جز مرض و درد برای شما به همراه ندارند. جیم راهن یکی از مدیران برجسته آمریکایی حرف جالبی در این باره مطرح کرده : هر انسان خلاصه شده مجموعه ۵ نفری است که با آن ها بیشتر می گردد.
در زندگی شما هم افراد زیادی قرار دارند که در دو بخش زندگی حرفه ای و غیر حرفه ای شما جا می گیرند. اما افرادی هم هستند که دایم پیش شما هستند و در تصمیمات شما اثربخشی دارند و اصولا روی شما تاثیرگذار هستند. میانگین نظرات این افراد میشود بن مایه تفکرات شما. اگر این افراد را درست انتخاب نکرده باشید توی بد مخمصه ای می افتید.
این صحبت به آن معنا نیست که حتما باید با آدم حسابیها بگردید ولی سعی کنید در زندگی تان هر طور که شده با افرادی بگردید که تاثیر مثبتی در شما بگذارند و زندگیتان را خراب نکنند. خیلی موارد اطرافیانمان در ظاهر آدم حسابی هستند و بعد تو زرد در می آیند، بهتر است که خوب آنها را بشناسید و بعد وارد یک رابطه حرفه ای یا غیرحرفه ای با آنها شوید.
۱۲– بی خیال طعنه ها و تیکه های افراد زندگیتان شوید
اگر میخواهید از شر مزاحم ها رها شوید بهترین کار بی اعتنایی به آنهاست. به قولی شما پیتزا نیستید که همه را راضی نگه دارید، در این صورت باید دست از سر یک سری از افراد که با شما حال نمی کنند (به هر دلیلی) بر دارید. لازم هم نیست بنشینید و زانوی غم بغل بگیرید که مشکلتان از کجاست که این آدمها اینجوری می کنند؛ اصلا نمی ارزد.
وقتی که قدم در راه موفقیت گذاشتید باید قبل از آن این فرضیه را پیش بینی می کردید که رکاب زدن در این جاده، قطعا مخالفان و افرادی که از شما نفرت داشته باشند را پدید می آورد. هرچه قدر تعداد این افراد بیشتر شود، معنیش این است که شما موفق تر شده اید. (البته مثلا این قضیه همه جا صدق نمی کند و امیرحسین مقصودلو را می شود نقض این مثال به میان آورد!)
۱۳- از اعتیاد خود به شبکه های اجتماعی و رسانه ها دست بردارید
مشکل اینجاست که همگی فکر میکنیم همیشه وقت داریم. بعد که کار از کار گذشت به این نتیجه میرسیم که گویا آنقدرها هم وقت نداشتیم! دیدن فیلم و سریال و دنیای وب خیلی هیجان انگیز است و حوصله آدم را سر نمی برد ولی نباید اینها باعث شود تا از هدف اصلی زندگیتان دور شوید. حتی اگر در این صنایع کار می کنید و صبح تا شب به نوعی درگیرش هستید، یک تایم مخصوصی را لااقل بی خیال آنها شوید. حتی اگر هدفتان مطرح شدن در فضای مجازی است، باز هم در نهایت وقت آزادی برای خود بتراشید.
بهترین راه این است که یک بالانس برای این موارد تعیین کنید و زندگیتان را درست پیش ببرید. اصولا در زندگیتان همه چیز را رعایت کنید و یک حد برای آن بگذارید. گذاشتن حد نشان از محدودیت ندارد که به افکار برخی بر بخورد و فکر کنند خود را اسیر زندگی کردهاند، اینجوری فکر کنید که این کار(حدگذاری) صرفا باعث می شود تا بتوانید بهتر از همه چیزهای زندگی بهره ببرید.
منبع: روزیاتو
ادامه مطلب
گرجستان تا ۱۵ سال پیش مملو از فساد و تباهی بوده است به ترتیبی که رییس ICC گرجستان میگفت:
«در آن زمان من مجبور بودم با حداقل شش محافظ در شهر حرکت کنم»، ولی امروز این کشور آنچنان امن است که نه او دیگر نیازی به محافظ دارد و نه خبری از قتل و غارت منتشر میشود. رمز تغییر در گرجستان آن است که تعدادی از وزرای جوان دولت شوارد نادزه در سال ۲۰۰۳ حرکتی را به راه میاندازند که به انقلاب گل سرخ (Rose Revolution) معروف شده است.
هدف از این حرکت کنار گذاشتن افراد فاسد در سلسله مراتب حکومتی و بازسازی نظام اداری کشور براساس نظام اقتصاد بازار و ایجاد شفافیت کامل در امور بوده است. از اتفاقات عجیب در گرجستان آنکه در یک روز، تمام پرسنل پلیس راهنمایی کشور را اخراج میکنند و افرادی جدید طی چند ماه بعد استخدام مینمایند و جالب آنکه نقل میکنند که طی چند ماهی که کشور بدون پلیس بود، امور حملونقل کشور بهتر از گذشته اداره میشد.
نخستوزیر گرجستان نقل میکرد که در یک بررسی بینالمللی مشخص شده که در سال گذشته تنها سه درصد از افراد خانوارهای گرجستانی مبادرت به دادن رشوه کردهاند؛ در حالی که این شاخص حتی در برخی کشورهای اروپایی بالاتر از این رقم است.
طی نه سال گذشته حکومت گرجستان تحولات غیر قابلباوری را به اجرا گذاشته است. از جمله سیستم گمرکی را به وجود آورده که یک کامیون طی یک ساعت وارد گمرک شده، مورد ارزیابی قرار میگیرد و از در دیگر گمرک پس از انجام کلیه تشریفات گمرکی خارج میشود.
سیستمهای اسکن آنچنان دقیقاند که امکان هیچ گونه تخلفی وجود ندارد و سیستم اداری گمرک به ترتیبی سازمان یافته که از لحظه ورود فرد متقاضی به گمرک تا زمان خروج او همه جا تصویر و صدای او ضبط میشود. به علاوه همه امور به صورت اتوماتیک انجام میگیرد؛ بنابراین دخالت ماموران گمرک در تصمیمگیریها در حداقل است.
مراکزی تحت عنوان خدمات عمومی ایجاد کردهاند که در آن پاسپورت طی یک ساعت صادر میشود، صدور گواهینامه رانندگی نیز به همین ترتیب است. امتحان گواهینامه و آزمون رانندگی در سیستمهای دیجیتالی طی همان یک ساعت انجام میشود و گواهینامه در همین فاصله- در صورت قبولی- صادر میگردد.
گفته میشود که اجازه ساخت و ساز و همچنین صدور مجوز برای هرگونه کسبوکار طی یک روز انجام میشود و فرد متقاضی تکلیف خود را به روشنی میداند که چه دیونی دارد و در مقابل چه امتیازاتی را دریافت میکند.
نخستوزیر گرجستان طی سخنان خود در جلسه افتتاحیه اجلاس ICC گفت که رتبه گرجستان از نظر شفافیت طی ده سال گذشته از ۱۱۲ به 46در بین کشورهای جهان ارتقا یافته و امیدوار بود که در چند سال آینده به شفافترین کشور جهان مبدل شود.
دکتر محمدمهدی بهکیش
بعد از ظهر آن روز برای دیدن خودروها به محل کارش رفتم. راستش خیلی تمایل به خرید نداشتم اما به دو دلیل موافقت کردم. احساس کردم قیمت خودروها مناسب است و دیگر اینکه برداشتم این بود که خرید خودروها میتواند کمکی برای آن شخص باشد. به قول معروف نفع هر دو طرف را دیدم. برای همین بود که در نهایت چکی صادر کردم و تحویل فروشنده دادم.
وقتی به محل کارم رسیدم،شنیدم که در چند روز گذشته،شرکت تعاونی پسته رفسنجان تعداد زیادی خودرو بابت پرداخت بدهیهایش واگذار کرده و عملا باعث شده قیمت خودروها در بازار کاهش پیدا کند.به این ترتیب متوجه شدم در خرید سه دستگاه خودرو،حدود 900 هزار تومان زیان کردهام.خیلی ناراحت شدم به خصوص اینکه مبنای خرید من ،اعتماد به اطلاعات فروشنده بود.
بلافاصله تماس گرفتم و اعلام کردم که از خرید خودروها منصرف شدهام. نپذیرفت.من هم گفتم راضی نیستم و چطور میپذیری که در کمتر از یک ساعت،900 هزار تومان زیان به من تحمیل شود در حالی که هدفم کمک به تو بوده؟
یکی از دوستان را برای پس گرفتن چکها به دفتر کارش فرستادم. قبول نکرد و چکها را پس نداد.
ماجرا را برای پدرم تعریف کردم. حق را به فروشنده دادند و گفتند: شما معامله کردهای و چک را هم دادهای. کجایش ایراد دارد؟ گفتم حتما تلافی میکنم. موعد چک که رسید،آنقدر امروز و فردا میکنم تا وصول پول چند ماه طول بکشد.
پدرم گفتند: کار درستی نیست. میدانی با این کار چقدر به اعتبار خودت لطمه میزنی؟ من جای تو باشم، دو ماه مانده به سررسید چک، تماس میگیرم و میگویم حسابم پول دارد و میتوانی زودتر چک را نقد کنی.
متعجب شدم و گفتم: پدرجان چرا باید با کسی که کلاه سرم گذاشته سخاوتمندانه برخورد کنم؟
گفتند:900 هزار تومان زیان چیزی نیست که برنگردد، اعتبار است که بر نمیگردد. تأخیر انداختن در پرداخت بدهی یعنی بی اعتبار کردن خودت.طرف همه جا مینشیند و چک برگشت خورده تو را نشان همه میدهد و اعتبارت را به چالش میکشد.ضمن اینکه روابط کاری تو را به خطر میاندازد.این دعوا ممکن است منجر به قطع ارتباط کاری شما شود و او همواره خواهد گفت چه خوب کردم دیگر با او معامله نکردم چون خیلی بدحساب و بد قول بود.برعکس اگر به تعهدت عمل کنی، اعتبارت صد چندان میشود. در این صورت او همواره خواهد گفت فلانی با وجود زیانی که دید،پولش را زودتر هم پرداخت کرد و قطعا پشیمان خواهد بود که چرا اعتماد چنین بازاری خوش حسابی را به خاطر یک معامله کوچک خدشه دار کرده است؟مطمئن باش این بهترین درس است اگر میخواهی او را متوجه خطایش کنی.
به صحبتهای پدرم فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که کاملا درست میگویند و تصمیم گرفتم به توصیه ایشان گوش کنم.
سه هفته مانده به سررسید چک، تماس گرفتم و گفتم حسابم اعتبار دارد و میتوانید زودتر از موعد چک را نقد کنید. تعجب کرد و گفت:یعنی چک را زودتر به بانک ببرم؟گفتم: بله،خودروها را فروختم و پولش را به حسابم واریز کردهام.فکر میکنم دو روز بعد نقد شد.
این ماجرا به این شکل تمام شد اما همان طور که پدرم پیش بینی کردند، فروشنده خودروها تلاشش را آغاز کرد تا رابطه مان را بازسازی کند.درست چند روز پس از آنکه چک را نقد کرد،تماس گرفت و پیشنهاد کاری داد. من هم به صراحت گفتم ؛ دوستیمان سرجای خود، اما هنوز از معامله قبل ناراحتم و تصمیم گرفتهام با شما کار نکنم.
خلاصه بارها و بارها اعلام کرد که حاضر به همکاری و جبران خسارت است اما من نپذیرفتم.یکی دو سالی گذشت که یک روز وارد دفتر کارم شد،صورتم را بوسید و گفت: من را ببخش. روزی نیست که از کاری که با تو کردم ابراز پشیمانی نکنم.من هم صورتش را بوسیدم و روابط کاری ما دوباره برقرار شد.
از این داستان چهار درس گرفتهام:
1️⃣ تا اطلاعاتم نسبت به بازارها تکمیل نشده،خرید و فروش نکنم.
2️⃣ اعتبار بلندمدتم را بر منافع یا زیانهای کوتاه مدت ترجیح ندهم.
3️⃣ در تصمیمهایم ثابت قدم باشم و در صورت زیان احتمالی،عقب ننشینم.
4️⃣ برای تنبیه افراد،اصول و اخلاق کسب وکار را زیر پا نگذارم و در مقابل این اصول را تقویت کنم.قطعا پافشاری بر اصول کسب وکار در درازمدت بر اعتبار من میافزاید حتی اگر در کوتاه مدت به زیان من باشد.
☑️محسن جلالپور
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
در این جا 13 نمونه از کاربردهای غیر منتظره سیب زمینی را به شما معرفی می کنیم که با دانستن آنها، قطعا سیب زمینی بهترین دوست شما خواهد شد. نوش جان!
ادامه مطلب
ادامه مطلب
آب قلیایی چیست؟
آبی که ph آن بالا باشد. بعبارت دیگر ph خنثی برابر 7 می باشد. حال هر چیزی بالاتر از آن باشد قلیایی و هر چیزی که پایینتر از آن باشد ، اسید می باشد.آب را با افزودن موادی به آن می توان اسیدی و یا قلیایی کرد.با نوشیدن آب قلیایی می توان با عوارضی که بدن های اسیدی با آن مواجه می باشند ، مقابله نمود.
شما می توانید ph بدنتان را به کمک یک نوار تورنسل از طریق بزاق دهان و یا ادارتان بدست آورید.
با توجه به پژوهش های صورت پذیرفته از جمله فواید آب قلیایی می توان به ، دفع آسانتر سموم بدن ، بهبود عملکرد روده ، بهبود سیستم ایمنی بدن ، بهبود عملکرد کبد و حتی توقف رشد سلول های سرطانی اشاره نمود.
نحوه تهیه خانگی آب قلیایی
روش اول: لیمو ترش
یک پارچ دو لیتری را پر از آب کنید. یک عدد لیمو ترش را بدون فشار دادن به هشت قطعه بریده و آن را در پارچ بریزید و اجازه دهید به مدت 8 الی 10 ساعت در دمای اتاق در آب غوطه ور باشند.
روش دوم : جوش شیرین
این روش برای افرادی که در رژیم کم سدیم بسر می برند (مانند بیماری های قلبی و فشارخون) توصیه نمی شود.
به میزان 1/8 قاشق چای خوری جوش شیرین در یک لیوان آب (250 سی سی) ریخته و بخوبی هم بزنید تا کریستال های جوش شیرین بطور کامل حل شود و سپس آن را بنوشید.
نکته مهم:
آب قلیایی تهیه شده در هر دو روش نیم ساعت قبل از غذا و یا دو ساعت بعد از غذا میل شود تا تداخلی در فرایند گوارشی بدن ایجاد نکند.
منبع : اقتباس از مقاله "How to Easily Make Alkaline Water At Home"
سایت http://www.healthyandnaturalworld.com
.: Weblog Themes By Pichak :.